۱۳۹۷ دی ۲۱, جمعه

ّFinal Code) قبل از بیگ بنگ: 8.تقدیر و سرنوشت یا شانس و تصادف


"تقدیر و سرنوشت"  یا  "شانس و تصادف" !؟ -
اگر آنچه در باور عامه بعنوان تقدیر یا سرنوشت شناخته می شود واقعیت داشته باشد می تواند بعنوان یکی از دلایلی بر شمرده شود که نشان می دهد جهان ما نه تنها یک جهان تصادفی نیست بلکه جهانی است که چگونکی عملکرد آن توسط مرجعی از پیش برنامه ریزی شده است!
در باور مردمان قدیم مطلبی وجود داشت بنام "پیشانی نوشت!"...       
فرضاً کسی که مادرش از مرض  سرطان مرده بود اگر خودش نیز به همان بیماری مبتلا می شد
می گفتند در تقدیرشان چنین بوده که مادر و دختر هردو از سرطان بمیرند!!...     
اما بعدها با پیشرفت علم مشخص شد که مواردی نظیر این به ژنتیک و وراثت ارتباط دارند.         
اما کماکان بعضی موارد وجودداشت که حتی دانشمندان علوم طبیعی نیز پی برده بودند که آنها پدیده هائی هستند که عوامل وراثتی و ژنتیکی در آنها هیچگونه دخالتی ندارند.و وجود اینچنین پدیده هائی بیشتر مسئله تقدیر و سرنوشت را ثابت می کرد تا بحث پیروی آنها از قوانین وراثتی یا الگوهای ژنتیکی را!
دانشمندان برای یقین و باور به این موضوع که "آیا واقعا چیزی وجود دارد که بالاتر از قوانین وراثتی و الگوهای ژنتیکی است!؟" دست به یک سری آزمایشات زدند که به این عنوان مشهور شد:   

        Nature vs Nurture for  identical twins who are separated at birth!  

این سلسله آزمایشات بی رحمانه که در دهه های 60 و 70 میلادی انجام شد درواقع آزمونی بود برآنچه که تقدیر یا سرنوشت نام داشت! (یا طبق نظریه اطلاعات به آن "جهان برنامه ریزی شده" گفته می شد.)
در این آزمایشات آنها تعدادی دو قلوهای همسان را در بدو تولد از یکدیگر جدا می کردند و در هزاران کیلومتر فاصله از یکدیگر تحت پرورش و تربیت در فرهنگهای متفاوت قرارمی دادند، بی آنکه اجازه دهند هرکدام از وجود آن دیگری با خبر شوند!...سپس با گذشت 3 الی 4 دهه از زندگی این دوقلوها آنها را با یکدیگر روبرو کرده و تمامی جزئیات رخ داده در طول زندگی آنها را مو به مو با یکدیگر مطابقت داده و بررسی می کردند! 
آنها در طی این تحقیقات به موارد بسیار حیرت آوری برخوردند که توضیح آنها خارج از توان قوانین وراثتی و عوامل ژنتیکی بود!

Andrea and Barbara   -  
بعنوان نمونه در اینجا تنها به یک مورد اشاره می کنیم که مربوط به یک جفت همسان آلمانی بنامهای "باربارا" و "آندره آ" است:
این دوقلوی همسان آلمانی در بدو تولد از یکدیگر جداشدند."آندره آ" را در آلمان نگه داشتند اما "باربارا" به آمریکا فرستاده شد.پس از گذشت 30 سال زمانیکه زندگی آن دو مورد بررسی قرار گرفت،پژوهشگران مشابهت های زیادی را در زندگی آنها یافتند اما در میان تمامی این مشابهات 2 مورد بسیار عجیب و
فوق العاده شگفت انگیز وجود داشت که هیچ توضیحی برای آنها وجود نداشت؛  
اولی این بود که این جفت در دو سوی دنیا و در هزاران کیلومتر فاصله از یکدیگر،در یک روز و تاریخ مشابه در جریان تصادف اتومبیل دچار جراحتی مشابه شده بودند بدین شکل که گوشه پائینی لب هردو دچار خراش و پارگی شده بود!!          
و دومی اینکه بازهم هردوی آنها در یک روز و تاریخ مشابه عمل لوزه انجام داده بودند!!!  
(لازم به توضیح است که در میان تمامی نمونه های مورد مطالعه قرارگرفته دستکم 2 الی 3 مورد مشابهت با چنین ویژگیهای شگفت انگیزی وجود داشت!)
مشاهده نتایج این سلسله آزمایشات،محققین و دانشمندان را به این باور و یقین رسانید که چیزی بالای دست وراثت و ژنتیک وجود دارد!... در واقع نتایج این سلسله آزمایشات به نوعی مبحث تقدیر را تصدیق می نمود و بر موضوع سرنوشت از پیش تعیین شده صحه می گذاشت!

چند توضیح بسیار مهم -   
اول اینکه ضروریست بدانیم چرا آنها آزمایشات را روی دوقلوهای همسان انجام می دادند! 
باید گفت که دوقلوهای همسان در واقع از یک سلول واحد بوجود آمده اند که آن سلول بعداً تقسیم شده است.پس اگر وجود مبحث برنامه ریزی ذرات(در اینجا برنامه ریزی سلولی)صحت می داشت می بایست برای هر سلول(پیش از تقسیم احتمالی)یک برنامه ریزی جداگانه موجود می بود.و از آنجائیکه احتمالاً در زمان تشکیل سلول،عملیات برنامه ریزی روی آن می بایست خاتمه یافته باشد بنابرین ما روی هر سلول می بایست یک برنامه منحصر به فرد داشته باشیم که فقط و فقط مختص به آن سلول است.اما زمانیکه تصادفاً و با احتمال یک در صدهزار یکی از این سلول ها تقسیم شده و تکثیر به تعداد می گردد -از آنجائیکه برنامه ریزی روی آن پیش از تقسیم انجام شده است- به ناگزیر این برنامه می بایست بین 2 سلول به اشتراک گذاشته شود.در واقع وجود این "رخدادهای دقیقاً مشابه" در بین این دوقلوهای همسان نیز مؤید همین موضوع بود! اما از آنجائیکه در مورد انسان اختیار بر جبر مقدم است(و اساساً فلسفه اعطای اختیار از سوی خداوند به انسان نیز همین موضوع است)وجود این موارد مشابه را در این سلسله آزمایشات به تعداد بسیار اندک و در وضعیت حداقل می بینیم!و دیگر مورد اینکه نتایج این سلسله آزمایشات ما را به این باور می رساند که برنامه ریزی ذرات یک حقیقت غیرقابل کتمان است و از آنجاکه این مبحث در مورد جامعه انسانی تصدیق شده است،پس در وضعیت کلان خود -یعنی برنامه ریزی ذرات پیش از بیگ بنگ- نیز مصداق دارد!        
پس می توان اینطور گفت ؛      
همانطور که برنامه ریزی سلولی پیش از تولد پایان یافته و به اتمام می رسد،فرآیند برنامه ریزی ذرات نیز پیش از وقوع بیگ بنگ،به اتمام رسیده و پایان یافته بوده است و این بدان معناست که خداوند در مرحله چروکیدگی،بموازات فشرده کردن و تکثیر 
massless cloud یک برنامه ریزی جامع و مدون نیز برای ذرات انجام داده است!       
این 3 مورد که به آنها اشاره شد می توانند از جمله دلایلی باشند که نه تنها اثر برنامه نویسی را درجهان هستی نشان می دهند بلکه مؤید وجود یک آفریننده نیز هستند!        
اما شاید این سوال برای ما مطرح گردد که چرا وجود یک جهان برنامه ریزی شده بعنوان دلیلی براثبات وجود خداوند متعال برشمرده می شود!؟ باید گفت به این دلیل که جهان برنامه ریزی شده بیانگر اینست که بوجود آمدن کائنات براثر یک رویداد تصادفی نبوده است،چراکه وقتی اثری از برنامه نویسی وجود دارد مسلماً یک برنامه نویس نیز آنجاوجود دارد!
                                                                                              پایان فصل اول – شارژ عالم 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر