۱۳۹۷ بهمن ۲, سه‌شنبه

Final Code) پس از بیگ بنگ: 5.خلاصه فصل دوم


اما بعنوان خلاصه فصل دوم؛    
"همزمان با بیگ بنگ عکس العمل آغاز می گردد بدین ترتیب که تمامی آن بی نهایت ذره که از فشرده شدن  massless cloud  پدیدآمده بودند به یکباره و با فشار زیاد به بیرون فوران کرده و درجهت خلاف حرکت عقربه های ساعت زیرپوشش یک برنامه ریزی جامع الهی حرکت در مسیر پیوستگی را آغاز می نمایند."    
اما نکته بسیار ظریفی که می بایست در اینجا بدان توجه ویژه ای داشته باشیم اینست که؛      
"آنچه در مرحله دشارژ قابل توجه است درواقع همان اجرا شدن فرامین و دستورات الهی در مورد ذرات است که از فرآیند موازی خود که همان تخلیه انرژی(یا به جریان درآمدن نیروی پادساعتگرد)می باشد مهم تر است!  
و این در حالیست که در مرحله شارژ آنچه که قابل توجه است عمل پرس و تکثیر ابرفاقد جرم(یا اعمال نیروی ساعتگرد) است که از فرآیند موازی خود که همان برنامه ریزی ذرات است مهم تر می باشد!"



Final Code) پس از بیگ بنگ: 4.قانون اولین مواجهه



قانون اولین مواجهه –  
الگوهای رفتاری مشابهی در نظام هستی به چشم ما می آیند که شاید برای ما همواره محل سوال بوده است که ریشه این مشابهت ها در چیست!؟   
گوئی قانونی نانوشته وجود دارد که به ما می گوید؛     
در شرایط بنیادین جهان ازلی،اولین تجربه رفتاری،بعنوان یک الگوی مادر شناخته شده و تثبیت می گردد و سپس در تکرار کوانتمی،مرتباً در مکانها،زمانها و شرایط مختلف، به طور مکرر مورد استفاده قرار می گیرند!
(توضیح مبحث "تکرارکوانتمی" در مجموعه 3 جلدی پیش از رستاخیز صفحات 580 تا 598)        
فرضاً همانگونه که اشاره شد شکل ظاهری کهکشانها بیانگر چگونگی رخداد بیگ بنگ است.    
پس از بیگ بنگ هرذره ای که به سمت بیرون پرتاب شده است -در رفلکس و متاثر از قانون عکس العمل- هم گردشی  دورانی حول نقطه مرکزی بیگ بنگ داشته است و هم یک گردش دورانی به دور خودش،که  نمود این وضعیت درمرحله رشد و توسعه منجر به پدیدآمدن "حرکت وضعی" و "حرکت انتقالی" درهرسیستم شده است.  
ما در یک سیستم گسترده کیهانی این الگوی کهن را به خوبی مشاهد می کنیم؛                  
در منظومه شمسی سیارات هم به دور خود و هم به دور خورشید می گردند...           
در مورد کهکشانها نیز باید گفت که حتی آنها هم دارای حرکت وضعی و حرکت انتقالی هستند؛  
 Full Rotationیا یک دوران کامل کهکشان راه شیری به دور خودش 200 میلیون سال به طول می انجامد که درحکم حرکت وضعی آن است...!     
و این تصور بسیاری از دانشمندان و کیهانشناسان – از جمله اینشتین – که شکل کیهان را همانند یک کیک دونانت می پندارند،مؤید حرکت انتقالی کهکشانها حول نقطه مرکزی بیگ بنگ است! 


حتی ما در مورد ساختمان اتم که بعنوان کمیتی مرکب از بنیادی ترین سیستم پایدار عالم هستی شناخته می شود این را به خوبی می دانیم که یک هسته مرکزی وجود دارد(متشکل از نوترون و پروتون) که ذره ای (الکترون) به دور آن در گردش است!...          
الگوی دیگری که در نظام هستی به چشم می خورد و در حقیقت می تواند بعنوان اولین الگوی رفتاری تثبیت شده در عالم آفرینش شناخته شود، "الگوی فرآیند تکثیر" است!
 همانطور که گفتیم،در مرحله چروکیدگی زمانیکه خداوند در اولین گام از فرآیند آفرینش،
massless cloudرا از پیوستگی بسوی گسستگی می برد از الگوی تکثیر در پایه حداقل (در پایه 2) استفاده می کند(یعنی هر قطعه به 2 بخش تقسیم می گردد) تا اینکه آن پیکره واحد را به بی نهایت جفت ذره تفکیک شده می رساند،و این اقدام بعنوان یک الگوی بنیادین ثبت گردیده و اثر آن در عالم باقی می ماند که ما حتی در تکثیر سلولی فرآیند تولید مثل پستانداران نیز ردپای آنرا مشاهد می کنیم(یا حتی فرآیند تکثیر باکتریها و ویروسها)  
خداوند در آیاتی چند از قرآن(ازجمله؛ زمر 6 – اعراف 189 – نساء 1) به شکلی زیرکانه به استفاده از فرآیند تکثیر در امر آفرینش اشاره می نماید؛        
"...آنکه شما را از یک تن بیافرید و از آن یک تن همسرش را و سپس از آن دو مردان و زنان بسیار پدیدآورد..."
و اما مثالی دیگر که می توان بدان اشاره کرد مشاهد اثر الگوی شارژ(نیروی ساعتگرد)و الگوی دشارژ(نیروی پادساعتگرد)در میان افراد است؛
 فرضاً ما زمانیکه می خواهیم با یک آبمیوه گیری دستی آب پرتقال بگیریم،پرتقال قاچ خورده را در جهت ساعتگرد روی آبمیوه گیری می گردانیم چراکه در حال اعمال نیرو هستیم!...   
یا در مورد شیرهای اضطراری در اماکن عمومی،می بینیم که روی آنها نوشته شده است؛        
"در زمان بروز حادثه در جهت ساعتگرد بچرخانید!"...     
چراکه فشار وارد کردن به یک شیر اضطراری برای فعال کردن آن نیز یک فرآیند اعمال نیرو است!  
اما چرا پهلوانان در گود زورخانه و هنگام اجرای حرکت چرخ فرفره،در جهت "پادساعتگرد" به دور خود
می گردند!؟    
شما اگر یک باستانی کار بوده باشید حتماً به خوبی می دانید که در چرخش فرفره اگر درجهت "ساعتگرد" چرخش کنید هرگز نمی توانید شتاب بگیرید و با سرعت لازم بچرخید و حتی می توانید خودتان صحت این موضوع را از یک باستانی کار بپرسید...!      
علت این موضوع نیز به همان مسئله "الگوی دشارژ" باز می گردد،چرا که یک پهلوان در گود زورخانه در هنگام انجام چرخ فرفره،در مسیر فرآیند آزاد کردن نیروست نه اعمال نیرو!           
ب. اجرائی شدن برنامه ریزی جامع الهی در مورد ذرات! -          
اما پس از بیگ بنگ و همزمان با فوران ذرات به سمت بیرون،آنها یک برنامه ریزی از پیش تعیین شده را نیز به اجرا در می آورند...!
این ذهنیت که ما گمان کنیم ذرات پس از وقوع بیگ بنگ به شکلی سرگردان و سرگشته رها شده اند و بر اثر برخوردهای تصادفی و اتفاقی و مبتنی بر یک فرآیند سعی و خطا،ساختمان اتم و سپس عناصر اولیه را شکل داده اند یک تصور کاملاً اشتباه است!...         
اگرچه عموماً در مرحله سوپ داغ ذرات،نوسانات و آشفتگی عجیبی به چشم می خورد اما تمامی آن آشفتگی ها در راستای اجرای یک برنامه است...!      
اولین الگوی اجرا شده از آن برنامه جامع الهی که دانشمندان تا به امروز موفق به کشف و شهود آن شده اند همان فرآیند جرم دار شدن ذرات توسط "بوزون هیگز" است.
10-43(ده به توان منفی چهل و سه یا کسری از ثانیه!) -            
در سر آغاز زمان و پیش از آنکه ساعت،دقیقه و حتی ثانیه ماهیت وجودی پیدا نمایند،تنها در کسری از ثانیه پس از آغاز بیگ بنگ فرآیندی آغاز می گردد که به "مکانیسم هیگز" یا "میدان هیگز" موسوم است! 
این فرضیه ای بود که "توماس کیبل" از امپریال کالج لندن و "پیتر هیگز" از دانشگاه ادینبرو اسکاتلند در دهه 1970 میلادی مطرح نمودند.  
تئوری پیشنهادی آنها می گفت که در کسری از ثانیه پس از بیگ بنگ،نوعی از ذرات حامل نیرو مداخله نموده و تمامی آن بی نهایت ذره فاقد جرم را به ذرات دارای جرم تبدیل نموده اند!        
این نوع ذره جادوئی بعدها در بین فیزیکدانان به"بوزون هیگز" معروف شد!
درواقع به باور فیزیکدانان،تمامی ذرات بنیادی که ما می شناسیم تا قبل از این زمان(ده به توان منفی چهل و سه ثانیه پس از بیگ بنگ)همگی ذراتی همسان و فاقد جرم بوده اند تا اینکه به برکت حضور بوزون هیگز هویت پیداکرده و از یکدیگر متمایز می شوند(بنابر میزان جرم بخشی).     
به نظر می رسد که "سازوکارمیدان هیگز" بهترین الگو را تا به امروز از نخستین رخدادهای جهان نوسانات کوانتمی ارائه نموده است اما یقیناً از لحظه آغاز تا
 43-10 ثانیه نیز رویدادهائی درجریان بوده است اما فعلا توانائی ماشین(LHC و ابرکامپیوترها)دراندازه ای نیست که بتواند از روی آن پرده برداشته و آنرا برای ما آشکار کند!       
رهائی از شوک -         
ممکن است از لحظه آغاز که ما می توانیم آنرا
100-10 ثانیه (معادل صفرکامل)درنظر بگیریم تا 43-10 ثانیه، مقدار زمانی بوده باشد که صرف رهاشدن ذرات از شوک اولیه شده است...!
شاید برای درک بهتر موضوع بتوانیم مثال چتربازی را بیاوریم که پس از پریدن از هواپیما مدت زمانی را لازم دارد تا به یک وضعیت پایدار دست یافته و سپس چتر خود را بازنماید!...        
یا مثال دوندگان سرعت که پس از شنیدن صدای شلیک،چندهزارم ثانیه زمان می برد تا پیام را انتقال داده و سپس حرکت را آغاز نمایند.  
به هر روی باید در نظر داشته باشیم که احتمالاً پس از بیگ بنگ،فعال شدن برنامه ها و اطلاعات انتقال داده شده به ذرات، دستکم به میزان همان "کسری از ثانیه" زمان برده است!



ذرات چگونه برنامه نویسی الهی را به موقع اجرا گذاشته اند!؟      
اینکه ما بخواهیم تصورکنیم که برنامه ریزی الهی برای ذرات چگونه بوده است به نظر امری محال و ناممکن است،اما باید بدانیم که مسلماً برنامه ای جامع و کاملاً پیچیده بوده که بلااستثناء در مورد تمامی ذرات اعمال گردیده آنچنان که هرذره ای در رفتار فردی و رفتار گروهی و همچنین در مواجهه با شرایط موجود می دانسته که از کدام الگو و به چه شیوه ای استفاده نماید! 


فرضاً هنگامیکه پس از بیگ بنگ ایزوتوپ 133 اتم سزیم شکل می گیرد، (احتمالاً بعنوان اولین کمیت مرکب و پایدار)میزان هر سیکل نوسان و ارتعاش آن که برابر با 9,192,631,770
 بار است(معادل یک ثانیه)بعنوان اولین پارامتر مقدار سنجی و سنگ بنای اندازه گیری ثبت می گردد،و سپس بعنوان یک الگوی تثبیت شده، و در زمان واحد به جامعه ذرات انتقال داده شده و مخابره می گردد...!
پایان فصل دوم – دشارژ عالم    

۱۳۹۷ بهمن ۱, دوشنبه

Final Code) پس از بیگ بنگ: 3.مدل جهت - وضعیت ذرات ماقبل و مابعد بیگ بنگ


مدل "جهت - وضعیت" ذرات در قبل و بعد از بیگ بنگ -       

یکی از محکم ترین دلایل در خصوص اثبات این موضوع (که پس از بیگ بنگ،حرکت عالم کلاسیکی تحت سیطرهAnticlockwise Force  یا نیروی پادساعتگرد است)، شکل دورانی کهکشان ها و همچنین شکل گردش آنهاست که پادساعتگرد است.
(نگارنده در مقاله ترانزیت مدعی شده بودم که گوئی قانونی نانوشته در عالم هستی وجود دارد که به ما می گوید؛
"تمامی عالم  -از ذرات زیر اتمی گرفته تا کهکشانها - قائم بر میدان جاذبه شان برخلاف عقربه های ساعت گردش می کنند."
آن زمان بسیاری از بنده سوال می کردند که چه دلیلی برای طرح این ادعا هست!؟
این قسمت از این مقاله در واقع پاسخی برای سوال فوق نیز می باشد.)
اما باتوجه به طرح این ادعا(که شکل ظاهری کهکشانها و جهت گردششان پادساعتگرد است)،ممکن است سوال شود که؛
پس چرا بعضی از کهکشانها جهت گردششان موافق جهت گردش عقربه های ساعت است!؟
در پاسخ باید گفت که؛ 
از دید یک ناظر زمینی ممکن است که اینطور به نظر برسد اما در چارچوب مبحث هندسه فضائی، هرکهکشانی در دستگاه خودش - قائم بر میدان جاذبه اش - در جهت خلاف حرکت عقربه های ساعت گردش می کند!
(در اینجا برای توضیح بهتر این مطلب می توانیم از مثال سیاره اورانوس استفاده کنیم!
سیاره اورانوس از دید یک ناظر زمینی چرخش clockwise دارد در صورتی که ما می دانیم این سیاره حول محور گردشی خود چرخش نرمال یا Anticlockwise انجام می دهد اما چون قطبین این سیاره باسایر سیارات منظومه شمسی هم جهت نبوده  و در یک راستا نیست بنابراین شکل گردش آن از دید یک ناظر زمینی این گونه به نظر میرسد!(                  
اما سوال مهمتری که احتمالاً پرسیده خواهد شد اینست که؛
چرا میادین جاذبه سیستم های مختلف(کهکشانها)با یکدیگر متفاوت است و در میان جمیع کواکب و درسیطره کائنات میدانهای جاذبه دستگاه های مختلف با یکدیگر متحد و هم جهت نیستند!؟
در جواب این پرسش،مهمترین نکته ای که می بایست به آن اشاره کنیم شکل و چگونگی توزیع ذرات در زمان وقوع بیگ بنگ از درون  pressed massبه فضای بیرون بوده است!
در آخرین مرحله فرآیند فشردگی "ابر فاقد جرم - massless cloud" که منتهی به شکل گیری"توده فشرده - pressed mass" می گردد، بی نهایت جفت ذره متقابل در آرایشی متحد و یکسان قراردارند...
و همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد؛
چون نیروی اولیه یا نیروی شارژ(clockwise Force  - نیروی ساعتگرد)از بالا وارد می گردد لذا سبب می شود تا جهات اربعه برای ذرات  تعیین گردیده و میدان جاذبه نیز در قسمت تحتانی آنها شکل بگیرد!...
پس هرکدام از این ذرات به شکل مجزا در کف پای خود میدان جاذبه دارند و مادامیکه در آرایش واحد هستند(یعنی درون pressed massوقبل از بیگ بنگ)میادین جاذبه تمامی این بی نهایت ذره متحد است!
اما زمانیکه انفجار بیگ بنگ سبب پراکندگی ذرات در ابعاد متفاوتی از صفحه فضا-زمان می گردد آن آرایش متحد نیز از میان رفته و هر ذره ای دقیقاً با هرشکلی که از pressed mass خارج شده در صفحه فضا-زمان وضعیت می گیرد!
بدیهیست تمامی این ذرات پراکنده شده، فارغ از چگونگی توزیعشان در دستگاه مختصات هندسه فضائی، فقط از میدان جاذبه کف پای خود متابعت می نمایند و در تعیین جهات اربعه و همچنین گردش پادساعتگرد(Anticlockwise)، میدان جاذبه خود را ملاک قرار می دهند نه میادین جاذبه همسایگان خود را !!!...
"در درون pressed mass، بی نهایت جفت ذره فاقد جرم دارای آرایشی متحد و یکسان هستند که متاثر از نوع اعمال فشار،بالا قسمت سر و پایین قسمت کف در نظر گرفته می شود... 
و بر اثر همین نیروی وارد شده از بالا و تجمیع شده در قاعده،میدان جاذبه نیز در کف ذرات و قسمت تحتانی آنها شکل می گیرد!"

  اما پس از بیگ بنگ وقتی این بی نهایت ذره با فشار بسیار زیاد به سمت فضای بیرون پرتاب می شوند، آرایش آنها متاثر از آن نیروی عظیم آزاد شده درهم می ریزد و هر ذره ای در یکی از ابعاد فضا – زمان ثبات میابد و به همین علت شکل توزیع این بی نهایت ذره در صفحه مختصات فضائی با یکدیگر متفاوت است!
(فراموش نکنیم که هر فرزندی الزاماً از درون رحم مادرش با سر بیرون نمی آید!)

 بنابراین اگر ما هر ذره ای را نمونه فشرده و اولیه یک سیستم کیهانی در نظر بگیریم(یادستکم نمونه متناظر با اجرام اصلی یک سیستم کیهانی نظیر ستارگان) باید عنوان کنیم که در مرحله رشد(یا مرحله بسط  ذرات متناظر هر سیستم به الگوهای کلاسیکی شان) یک سیستم توسعه یافته در خصوص صفحه میدان جاذبه و جهات اربعه در صفحه فضا – زمان،از همان الگوئی پیروی می کند که ذره متناظرش در جهان نوسانات کوانتمی  در آن بعد منحصر به فرد،ثبات یافته بوده است...
ادیسه فضائی 2001 -
در سکانسی از فیلم ادیسه فضائی 2001، این موضوع(اختصاصی بودن جاذبه هر سیستم با توجه به شکل توزیع آن در فضا) به خوبی نشان داده شده است...
در این سکانس می بینیم که فارغ از چارچوب فضای موجود،خدمه فضاپیما در هرجهتی که حرکت می کند میدان جاذبه در کف پای اوست!
این فیلم که به کارگردانی "استنلی کوبریک" و بر اساس داستانی از "آرتور سی کلارک" بیش از 40 سال قبل ساخته شده است نشان از درک و فهم عمیق کارگردان و نویسنده نسبت به این موضوع داشته است!

در تصویر فوق جهت گردش پادساعتگرد دو کهکشان آندرومدا و راه شیری در صفحه کیهانی با توجه به میادین جاذبه آنها نمایش داده شده است که اشاره به چگونگی شکل توزیع اولیه ذرات متناظر آنها در فضای جهان کوانتمی دارد! 

شکل استقرار کهکشان آندرومدا و کهکشان راه شیری در صفحه مختصات فضائی و پیش بینی احتمال برخورد آنها در 4 میلیارد سال آینده...  

۱۳۹۷ دی ۲۷, پنجشنبه

Final Code) پس از بیگ بنگ: 2. بیگ بنگ فنر رها شده


بیگ بنگ (Down of Time) -   
با وقوع انفجار بزرگ یا همان
Big Bang،فضا – زمان آغاز می گردد، اما سوال اینست که تحت چه الگوئی و چگونه!؟

قصد نداریم تا در اینجا بحث فیزیک ذرات و جهان نوسانات کوانتمی را به پیش بکشیم،بلکه می خواهیم به توضیح چگونگی جریان حرکت عالم پس از بیگ بنگ اشاره نمائیم تا بدینوسیله مبحث نیروی پادساعتگرد را آغاز کرده باشیم..!
باید گفت که وقوع بیگ بنگ در واقع سرآغاز"مرحله دشارژ"است و فرآیند"دشارژ"مرحله ایست که در طی آن جهان نوسانات کوانتمی و سپس جهان کلاسیکی شکل می گیرد."دشارژ" که درحقیقت در حکم عکس العملی برای مرحله "شارژ" است از
13.7 میلیارد سال پیش تا به امروز ادامه دارد!    
مرحله "دشارژ" نیز شامل 2 فرآیند موازیست؛   
الف. فوران بی نهایت ذره
pressed mass به سمت بیرون و دقیقاً درجهت عکس نیروی وارد شده!
ب. اجرائی شدن برنامه نویسی جامع الهی در مورد ذرات،که فرآیند شکل گیری و دسته بندی ذرات بنیادی را دستکم تا مرحله تشکیل ساختمان اتم و سپس بوجود آمدن ماده تعقیب و دنبال می کند!
الف. بیگ بنگ و مثال فنر رها شده! -     
زمانیکه یک فنر فشرده شده رها می شود نیروی تجمیع شده در آن نیز آزاد می گردد.به نظر می رسد که این الگوی مناسبی برای توضیح مدل بیگ بنگ و نقش نیروهای ساعتگرد و پادساعتگرد در قبل و بعد آن باشد!...اگر massless cloud را در انتهای فرآیند شارژ و در مرحله pressed mass  همانند یک فنر فشرده شده در نظر بگیریم که در زمان انفجار بزرگ(یا همان بیگ بنگ)رها شده است، آنگاه چون این فنر در جهت ساعتگرد فشرده شده بوده است،لذا عکس العمل آن در جهت پادساعتگرد خواهد بود!   

اما نکته بسیار مهم و حائز اهمیت که ما باید در اینجا به شرح آن بپردازیم،چگونگی فوران ذرات از مرحله 
pressed mass  به محیط خارج،در زمان وقوع بیگ بنگ است.آنگونه که ما تصور می کنیم در زمان انفجار بزرگ فوران ذرات به فضای بیرون به شکل خطی و مستقیم نبوده است بلکه ذرات در سرآغاز زمان به شکل دورانی به سمت بیرون پرتاب شده اند!...
چون در طی فرآیند شارژ،
massless cloud به شکل دورانی و درجهت حرکت عقربه های ساعت فشرده شده است،پس بنابراین عکس العمل یا فرآیند دشارژ  _که با انفجار بزرگ آغاز می شود _ به شکلی دورانی اما در جهت خلاف حرکت عقربه های ساعت بوده است!




                                                                 

۱۳۹۷ دی ۲۶, چهارشنبه

Final Code) فصل دوم/ پس از بیگ بنگ: 1.نیروی پاد ساعتگرد و انبساط جهان هستی


فصل دوم – After Big Bang : 
                            
عکس العمل یا دشارژ عالم هستی!
 (Reflex)


ب) نیروی پادساعتگرد (Anticlockwise Force) -
  هرعملی را عکس العملیست مساوی و مختلف الجهت با آن! سر اسحق نیوتون
شاید آن زمان که سرکلاس درس این قانون فیزیکی را می خواندیم و یا حتی شاید زمانی که خود جناب نیوتن این قانون را کشف کرد هیچکدام از ما حتی برای لحظه ای تصور نمی کردیم که خود این جهان هستی  که طی این 14 میلیارد سال در آن دست و پا می زنیم نیز اثر یک عکس العمل بوده باشد!...
"در واقع آنچه که از زمان بیگ بنگ تا به امروز در عالم هستی رخ داده است،یک عکس العمل بوده!"


یکبار دیگر بطور خلاصه آنچه که در فصل اول گفته شد را باهم مرور می کنیم: 

1. ابری بزرگ و پیوسته در حجم ∞ و جرم ϵ توسط خداوند تحت فرمان "کن فیکون" از نیست به هست آورده می شود.          


2. این ابر فاقد جرم که ما آنرا massless cloud می نامیم تحت نیروی ساعتگرد دوران می کند.(نیروی ساعتگرد در حقیقت نیروئی اعمال شده توسط خداوند است که "ابر فاقد جرم"را درجهت حرکت عقربه های ساعت و با شتاب بی نهایت به گردش در می آورد.)   


3. اولاًطی فرآیند دوران massless cloud،این ابر در حداکثر فشردگی به بی نهایت جفت ذره متقابل تقسیم می شود.           


4. ثانیاً طی فرآیند دوران massless cloud، یک برنامه ریزی جامع و دقیق برای ذرات صورت می گیرد.  


5. و نهایتاً در وضعیت حداکثر فشردگی که سرعت دوران نیز به صفر رسیده است ما با یک توده بی نهایت فشرده و چگال رو به رو هستیم که از بی نهایت جفت ذره برنامه ریزی شده تشکیل شده است که ما اصطلاحاً به این محصول،توده فشرده یا pressed mass می گوییم... و اینک محصول آماده برداشت است؛




نیروی ساعتگرد یا نیروی شارژ عامل اصلی فشرده شدن و تکثیر
ابر فاقد جرم (massless cloud) است.
و بیگ بنگ سرآغازی برای نیروی پادساعتگرد است که بعنوان عامل اصلی حرکت و پویائی جهان پس از بیگ بنگ برشمرده می شود.






۱۳۹۷ دی ۲۱, جمعه

ّFinal Code) قبل از بیگ بنگ: 9.خلاصه فصل اول


خلاصه فصل اول –





1. ابری بزرگ و پیوسته در حجم ∞ و جرم ϵ توسط خداوند تحت فرمان "کن فیکون" از نیست به هست آورده می شود.                   
2. این ابر فاقد جرم که ما آنرا massless cloud می نامیم تحت نیروی ساعتگرد دوران می کند.
(نیروی ساعتگرد یا
Clockwise Force در حقیقت نیروئی اعمال شده توسط خداوند است که
"ابر فاقد جرم"را درجهت حرکت عقربه های ساعت و با شتاب بی نهایت به گردش در می آورد.)
3. اولاًطی فرآیند دوران massless cloud،این ابر در حداکثر فشردگی به بی نهایت جفت ذره متقابل تقسیم می شود.          
4. ثانیاً طی فرآیند دوران massless cloud، یک برنامه ریزی جامع و دقیق برای ذرات صورت می گیرد.
5. و نهایتاً در وضعیت حداکثر فشردگی که سرعت دوران نیز به صفر رسیده است ما با یک توده بی نهایت فشرده و چگال رو به رو هستیم که از بی نهایت جفت ذره برنامه ریزی شده تشکیل شده است که ما اصطلاحاً به این محصول،توده فشرده یا pressed mass می گوییم.

ّFinal Code) قبل از بیگ بنگ: 8.تقدیر و سرنوشت یا شانس و تصادف


"تقدیر و سرنوشت"  یا  "شانس و تصادف" !؟ -
اگر آنچه در باور عامه بعنوان تقدیر یا سرنوشت شناخته می شود واقعیت داشته باشد می تواند بعنوان یکی از دلایلی بر شمرده شود که نشان می دهد جهان ما نه تنها یک جهان تصادفی نیست بلکه جهانی است که چگونکی عملکرد آن توسط مرجعی از پیش برنامه ریزی شده است!
در باور مردمان قدیم مطلبی وجود داشت بنام "پیشانی نوشت!"...       
فرضاً کسی که مادرش از مرض  سرطان مرده بود اگر خودش نیز به همان بیماری مبتلا می شد
می گفتند در تقدیرشان چنین بوده که مادر و دختر هردو از سرطان بمیرند!!...     
اما بعدها با پیشرفت علم مشخص شد که مواردی نظیر این به ژنتیک و وراثت ارتباط دارند.         
اما کماکان بعضی موارد وجودداشت که حتی دانشمندان علوم طبیعی نیز پی برده بودند که آنها پدیده هائی هستند که عوامل وراثتی و ژنتیکی در آنها هیچگونه دخالتی ندارند.و وجود اینچنین پدیده هائی بیشتر مسئله تقدیر و سرنوشت را ثابت می کرد تا بحث پیروی آنها از قوانین وراثتی یا الگوهای ژنتیکی را!
دانشمندان برای یقین و باور به این موضوع که "آیا واقعا چیزی وجود دارد که بالاتر از قوانین وراثتی و الگوهای ژنتیکی است!؟" دست به یک سری آزمایشات زدند که به این عنوان مشهور شد:   

        Nature vs Nurture for  identical twins who are separated at birth!  

این سلسله آزمایشات بی رحمانه که در دهه های 60 و 70 میلادی انجام شد درواقع آزمونی بود برآنچه که تقدیر یا سرنوشت نام داشت! (یا طبق نظریه اطلاعات به آن "جهان برنامه ریزی شده" گفته می شد.)
در این آزمایشات آنها تعدادی دو قلوهای همسان را در بدو تولد از یکدیگر جدا می کردند و در هزاران کیلومتر فاصله از یکدیگر تحت پرورش و تربیت در فرهنگهای متفاوت قرارمی دادند، بی آنکه اجازه دهند هرکدام از وجود آن دیگری با خبر شوند!...سپس با گذشت 3 الی 4 دهه از زندگی این دوقلوها آنها را با یکدیگر روبرو کرده و تمامی جزئیات رخ داده در طول زندگی آنها را مو به مو با یکدیگر مطابقت داده و بررسی می کردند! 
آنها در طی این تحقیقات به موارد بسیار حیرت آوری برخوردند که توضیح آنها خارج از توان قوانین وراثتی و عوامل ژنتیکی بود!

Andrea and Barbara   -  
بعنوان نمونه در اینجا تنها به یک مورد اشاره می کنیم که مربوط به یک جفت همسان آلمانی بنامهای "باربارا" و "آندره آ" است:
این دوقلوی همسان آلمانی در بدو تولد از یکدیگر جداشدند."آندره آ" را در آلمان نگه داشتند اما "باربارا" به آمریکا فرستاده شد.پس از گذشت 30 سال زمانیکه زندگی آن دو مورد بررسی قرار گرفت،پژوهشگران مشابهت های زیادی را در زندگی آنها یافتند اما در میان تمامی این مشابهات 2 مورد بسیار عجیب و
فوق العاده شگفت انگیز وجود داشت که هیچ توضیحی برای آنها وجود نداشت؛  
اولی این بود که این جفت در دو سوی دنیا و در هزاران کیلومتر فاصله از یکدیگر،در یک روز و تاریخ مشابه در جریان تصادف اتومبیل دچار جراحتی مشابه شده بودند بدین شکل که گوشه پائینی لب هردو دچار خراش و پارگی شده بود!!          
و دومی اینکه بازهم هردوی آنها در یک روز و تاریخ مشابه عمل لوزه انجام داده بودند!!!  
(لازم به توضیح است که در میان تمامی نمونه های مورد مطالعه قرارگرفته دستکم 2 الی 3 مورد مشابهت با چنین ویژگیهای شگفت انگیزی وجود داشت!)
مشاهده نتایج این سلسله آزمایشات،محققین و دانشمندان را به این باور و یقین رسانید که چیزی بالای دست وراثت و ژنتیک وجود دارد!... در واقع نتایج این سلسله آزمایشات به نوعی مبحث تقدیر را تصدیق می نمود و بر موضوع سرنوشت از پیش تعیین شده صحه می گذاشت!

چند توضیح بسیار مهم -   
اول اینکه ضروریست بدانیم چرا آنها آزمایشات را روی دوقلوهای همسان انجام می دادند! 
باید گفت که دوقلوهای همسان در واقع از یک سلول واحد بوجود آمده اند که آن سلول بعداً تقسیم شده است.پس اگر وجود مبحث برنامه ریزی ذرات(در اینجا برنامه ریزی سلولی)صحت می داشت می بایست برای هر سلول(پیش از تقسیم احتمالی)یک برنامه ریزی جداگانه موجود می بود.و از آنجائیکه احتمالاً در زمان تشکیل سلول،عملیات برنامه ریزی روی آن می بایست خاتمه یافته باشد بنابرین ما روی هر سلول می بایست یک برنامه منحصر به فرد داشته باشیم که فقط و فقط مختص به آن سلول است.اما زمانیکه تصادفاً و با احتمال یک در صدهزار یکی از این سلول ها تقسیم شده و تکثیر به تعداد می گردد -از آنجائیکه برنامه ریزی روی آن پیش از تقسیم انجام شده است- به ناگزیر این برنامه می بایست بین 2 سلول به اشتراک گذاشته شود.در واقع وجود این "رخدادهای دقیقاً مشابه" در بین این دوقلوهای همسان نیز مؤید همین موضوع بود! اما از آنجائیکه در مورد انسان اختیار بر جبر مقدم است(و اساساً فلسفه اعطای اختیار از سوی خداوند به انسان نیز همین موضوع است)وجود این موارد مشابه را در این سلسله آزمایشات به تعداد بسیار اندک و در وضعیت حداقل می بینیم!و دیگر مورد اینکه نتایج این سلسله آزمایشات ما را به این باور می رساند که برنامه ریزی ذرات یک حقیقت غیرقابل کتمان است و از آنجاکه این مبحث در مورد جامعه انسانی تصدیق شده است،پس در وضعیت کلان خود -یعنی برنامه ریزی ذرات پیش از بیگ بنگ- نیز مصداق دارد!        
پس می توان اینطور گفت ؛      
همانطور که برنامه ریزی سلولی پیش از تولد پایان یافته و به اتمام می رسد،فرآیند برنامه ریزی ذرات نیز پیش از وقوع بیگ بنگ،به اتمام رسیده و پایان یافته بوده است و این بدان معناست که خداوند در مرحله چروکیدگی،بموازات فشرده کردن و تکثیر 
massless cloud یک برنامه ریزی جامع و مدون نیز برای ذرات انجام داده است!       
این 3 مورد که به آنها اشاره شد می توانند از جمله دلایلی باشند که نه تنها اثر برنامه نویسی را درجهان هستی نشان می دهند بلکه مؤید وجود یک آفریننده نیز هستند!        
اما شاید این سوال برای ما مطرح گردد که چرا وجود یک جهان برنامه ریزی شده بعنوان دلیلی براثبات وجود خداوند متعال برشمرده می شود!؟ باید گفت به این دلیل که جهان برنامه ریزی شده بیانگر اینست که بوجود آمدن کائنات براثر یک رویداد تصادفی نبوده است،چراکه وقتی اثری از برنامه نویسی وجود دارد مسلماً یک برنامه نویس نیز آنجاوجود دارد!
                                                                                              پایان فصل اول – شارژ عالم 

ّFinal Code) قبل از بیگ بنگ: 7.برنامه ریزی ذرات - کد معرفه ذرات



برنامه ریزی ذرات ! -   
"آیا ذرات عالم پیش از بیگ بنگ و طی مرحله چروکیدگی و فرآیند شارژ،توسط خداوند برنامه ریزی
شده اند!؟ "    
ممکن است بپرسیم که آیا خداوند در جهان پیش از بیگ بنگ و طی مرحله چروکیدگی،فقط فرآیند شارژ را انجام داده است(ابرفاقدجرم را فشرده کرده و از پیوستگی به گسستگی برده است)!؟      
البته قاطعانه باید اذعان داشت که از ماوقع آنچه که رخ داده تنها شخص طراح این سیستم(سامانه عالم هستی و جهان آفرینش)  – یعنی خدایتعالی – آگاه بوده و از جزئیات آن مطلع است، اما از دیدگاه این مقاله اینطور به نظر می رسد که خداوند در پیش از بیگ بنگ،بموازات فشردگی و تکثیر
massless cloud یک برنامه نویسی جامع نیز برای تمامی این بی نهایت ذره انجام داد است.حتی اعتقاد و باور به این مهم تا آنجاست که گمان می رود این برنامه ریزی انجام شده برای تمامی ذرات مشارکت داده شده در فرآیند آفرینش ،آنچنان دقیق است که تمامی این بی نهایت ذره، دارای یک کد شناسائی منحصر به فرد هستند!!!  
    
کد معرفه ذرات ! –       
          به نظر می رسد که خداوند در قبل از بیگ بنگ و طی فرآیند شارژ،هنگامیکه
massless cloud را از پیوستگی به گسستگی می برده(و آن ابر یکپارچه و فاقد جرم را به بی نهایت جفت ذره متقابل تبدیل می کرده)یک به یک آنها را کد گذاری نموده است آنچنان که در تمام طول فرآیند آفرینش برای سیستم و بخش هدایت آن قابل تشخیص،شناسائی و ردیابی باشند!

سالها قبل دوستی تعریف می کرد:               
...ما یک جفت لاستیک ژاپنی خریداری کردیم که از بد حادثه در زمان استفاد متوجه شدیم داخل یکی از آنها یک مهره بزرگ بین لاستیک پرس شده! آن زمان نمایندگی به آنصورت وجود نداشت و معمولاً اینطور لاستیکها قاچاقی وارد می شد لذا فروشنده کالا را پس نگرفت.    
اما یکی از رفقا گفت تیری در تاریکی رها کن و نامه ای به شرکت تولید کننده بنویس شاید فرجی شود و ما نیز همین کار را بنا به توصیه دوستمان انجام دادیم.پس از مدتی شرکت ژاپنی برای ما نامه داد که به خرج این شرکت، شما یک هفته مهمان ما در ژاپن خواهید بود اگر بتوانید لاستیکها را برای ما بیاورید...القصه به هر مصیبتی بود ما به همراه لاستیکها خودمان را اول به دوبی و از آنجا بنا به دعوت شرکت ژاپنی،به توکیو رساندیم!  
آنها پس از اینکه لاستیکها را از من تحویل گرفتند در ظرف کمتر از 48 ساعت علت حادثه را پیدا کردند؛    
گزارش آنها که بر اساس کدشناسائی و سیستم ردیابی تهیه شده بود، سال، ماه، هفته ،روز و ساعت تولید و پرس آن لاستیک را ارائه نمود و تیم ردیاب نیز پس از پی گیری اتفاقات رخ داده در آن محدوده زمانی خاص، مشخص کرد که دستگاه پرس توسط یکی از پرسنل در همان محدوده زمانی سرویس شده است و آن تعمیرکار فراموش کرده بوده است تا یکی از پیچها را در جای خود محکم کند لذا پس از شروع به کار دستگاه،پیچ از جای خود جدا شده و به درون مایع لاستیک سقوط می کند و در زیر دستگاه به همراه لاستیک پرس می شود...
آنچه ملاحضه فرمودید نتیجه اعمال یک پروسه عملیاتی است که در سیستم جهانی نظام کیفیت یا همان 9000 ISO (درصنعت خودروسازی 9000QS ) بعنوان سیستم شناسائی و ردیابی محصول شناخته می شود. بر اساس این الگو در یک سامانه تولیدی تمامی محصولات به شکلی کدگذاری شده و علامتگذاری می گردند که در هرزمان و هرکجا قابل ردیابی و تشخیص هستند.       
اما تنها این مثال را بیان کردم تا بگویم که:       
"احتمالاً خداوند پیش از وقوع بیگ بنگ(در مرحله توده فشرده یا
pressed mass) روی این بی نهایت جفت ذره مشارکت داده شده در فرآیند آفرینش، یک کد گذاری منحصر به فرد و بسیار دقیق تحت یک الگوی فرآیند شناسائی و ردیابی انجام داده است که میلیون ها بار قوی تر و کارآمدتر است از آنچه ما در نظام کیفیت به آن سیستم شناسائی و ردیابی محصول می گوئیم."
(شاید بتوان گفت که استفاده از یک چنین رویکردی توسط ما انسانها برای شناسائی و ردیابی محصولاتمان،نبوده است مگر به این دلیل که برای نخستین بار خداوند از این شیوه استفاده نموده و سپس ما بندگان او در این زمان و مکان از روی دست او تقلب کرده و الگو برداری می کنیم...       
و این مثال - الگوبرداری از روی دست پروردگار دانسته و نادانسته - در مورد بسیار دیگری از فاکتورهای آفرینش نیز مصداق دارد که در فرازهای بعدی طی مبحثی بنام "قانون اولین مواجهه" به آن اشاره خواهیم نمود!)

علی ایحال بپردازیم به ادامه بحث؛        
اما در مورد برنامه ریزی شدن ذرات پیش از وقوع بیگ بنگ دلایلی هستندکه می توان به آنها استناد کرد!...       
- یکی ازاین دلایل همان مبحث "تنظیم دقیق نور زمینه" یا همان "تابش زمینه کیهانی" می باشد؛
" cosmic microwave background radiation" که در کتاب پیش از رستاخیز جلد سوم صفحات 623 تا 630 بدان اشاره شده است!    
( خلاصه:       
تابش بیگ بنگ آنچنان قوی بوده است که اثرات آن که به روشنائی ثانویه یا
Afterglow Light Pattern موسوم است تا 400 هزار سال در فضا باقی می ماند و سپس این روشنائی رو به افول رفته و جهان وارد مرحله عصر تاریکی یا Dark Ages می گردد اما نکته بسیار مهمی که در زمان وقوع این خاموشی
رخ می دهد این بوده است که گویا افت روشنائی تا رسیدن به تاریکی مطلق پیشروی نمی کند بلکه دقیقاً در یک مرز مشخص توقف نموده و به شکلی ثابت در فضا باقی می ماند.این مرز که بعنوان تابش زمینه کیهانی شناخته می شود نوری بسیار سرد،رقیق و غیر قابل روئیت است که میزان آن 400 فوتون در سانتی متر مکعب می باشد.)
- از دیگر دلایلی که می تواند نشان دهنده اثر برنامه نویسی در عالم باشد "فزونی ماده در برابر پادماده" در زمان بیگ بنگ است!    
 
کتاب فیزیک از آغاز تا امروز در صفحه 559 در رابطه با پادماده می نویسد؛       
پادماده تصویر آیینه ای ماده معمولی است و دانشمندان تصور می کنند که در آغاز مقدار هردوی آنها یکسان بوده است اما در طی همان مرحله نوسانات کوانتمی ذرات ماده بر ذرات پادماده غلبه نموده اند!     
اما سوالی که همواره برای دانشمندان مطرح بوده است اینست که؛    
 ماده چگونه توانسته بر پادماده غلبه یافته و برجهان حاکم شود!؟
    
    
در واقع باید اینطور پرسید که در زمان وقوع بیگ بنگ ذرات چگونه می دانسته اند که به هنگام تشکیل ماده از یک الگوی توزیع نامتوازن استفاده نمایند(علت فزونی ماده بر پادماده)،اما در هنگام تنظیم
"تابش زمینه کیهانی" از یک الگوی توزیع متوازن(علت یکسان بودن تابش نور زمینه کیهانی)!!؟    
که این موضوع خود می تواند از دلایلی برشمرده شود که اثر برنامه نویسی را روی جامعه ذرات نشان
می دهد.       
- اما یکی دیگر از دلایلی که می تواند در حکم پاسخی مثبت به این سوال باشد(که آیا ذرات قبل از بیگ بنگ برنامه ریزی شده اند؟)، همانا اثبات مبحث تقدیر یا سرنوشت است!