۱۳۹۷ بهمن ۱۷, چهارشنبه

Final Code) کد فاینال: 3.سیاهچاله مرکزی کهکشان و فرآیند نابودی



سیاهچاله مرکزی کهکشان یا Master Black Hole -    
تصور می کنم که برای نخستین بار این استیفن هاوکینگ بود که پیشنهاد کرد در مرکز هر کهکشان یک سیاهچاله وجود دارد.البته برخی دانشمندان تا پیش از آن حدسیاتی را در همین خصوص مطرح کرده بودند..!      

"ایزاک آسیموف" در کتاب Quasars ,Pulsars ,and Black Holes 1988.م. در همین رابطه مینویسد:

"...ما نمی توانیم اعماق کهکشانها را ببینیم.انبوهی از ستارگان جلوی دید ما را گرفته اند ولی تابشهائی به صورت امواج رادیوئی و پرتوهای ایکس از مرکز کهکشان خارج می شود و ما می توانیم آنها را ردیابی کنیم.برای ایجاد این تابشها انرژی بسیاری مصرف می شود.اما این همه انرژی از کجا بوجود می آید؟       
برخی از اخترشناسان وجود سیاهچاله هائی را حداقل در مرکز برخی از کهکشانها ممکن می دانند.مواد ستارگان مجاور سیاهچاله درحالیکه می چرخند داخل سیاهچاله می شوند و تابش ایجاد می کنند.

به نظر میرسد که کهکشان بیضوی و غول پیکر " ام. 87 " در مرکز خود سیاهچاله ای داشته باشد.

ظاهراً میلیارد ها ستاره به دور جسم عظیمی می گردند که از خود نور گسیل نمی کند.و دانشمندان

تصور 
می کنند که سیاهچاله مرکزی این کهکشان جرمی معادل پنج میلیارد ستاره به اندازه خورشید


را بلعیده است!

اما درطی این مقاله ما این نوع سیاهچاله ها(سیاهچاله مرکزی هر کهکشان)را بنام؛
Master Black hole 
معرفی می کنیم و اختصاراً به آنها   "MB"   می گوئیم !        
در مورد این سیاهچاله ها می توان اینگونه فرض کرد که آنها در مرکز هر کهکشانی همانند یک موتور عمل می نمایند که در واقع عاملی برای چرخش کهکشان و همچنین جلوگیری از واپاشی آن هستند!  
محاسبات نشان می دهد که سرعت دوران کهکشانها به دور خودشان بسیار زیاد است.آنچنانکه از نظر منطقی می بایست متلاشی شده و تمامی محتویات آنها درفضا پخش شود. و یا اینکه اصلاً در چنین شتابی نمی بایست یک مجموعه کهکشانی شکل بگیرد...!    
سرعت محاسبه شده برای یک دوران کامل کهکشان راه شیری به دور خودش  
_که مصداق همان  حرکت وضعی یا  Full rotationاست _  معادل 200 میلیون سال است(یعنی فرضاً دویست میلیون سال زمان می برد که پس از یک چرخش کامل بازوی جبار مجدداً در همین مکان فعلی قراربگیرد!)  
با توجه به اندازه کهکشان راه شیری این سرعت گردش دوران آن، شتاب بسیار زیادیست آنچنان که اگر بخواهیم این سرعت دوران را با سرعت گردش وضعی زمین مقایسه نماییم مثل این می مانند که یک شبانه روز زمین به جای 24 ساعت،  1.33 دقیقه به طول بیانجامد!!!          
اما با تمامی این اوصاف ما در تصاویر و اطلاعات دریافتی مشاهده می کنیم که نه تنها کهکشانها شکل گرفته اند بلکه درصورت ظاهری بسیار هم پایدار و منسجم هستند...!
درواقع علت این پایداری و انسجام کهکشانها وجود  همین سیاهچاله های مرکزی(یا
MB ها) می باشد که با نیروی گرانش فوق العاده خود مانع از تلاشی کهکشانها می شوند.            
سیاهچاله ها اگرچه به ظاهر دارای نامی هراس انگیزند،اما درچرخه حیات یک کهکشان مهمترین عامل به شمار میروند.یک
 MB  بعنوان هسته مرکزی کهکشان نه تنها عاملی برای ثبات، پایداری، هدایت و کنترل این مجموعه غول پیکر هست بلکه به نظر می رسد که دربردارنده تمامی نسخه ها و برنامه های جامع اطلاعاتی مرتبط با تمامی اجزاء آن نیز می باشد!...    
اما پرسش کلیدی اینجاست که این کهکشان ها و سیاهچاله های مرکزیشان تا به کجا می توانند به حیات خود ادامه دهند!؟

 MB و فرآیند مرگ یک کهکشان ! -       
  "مرگ زمانی آغاز می گردد که حرکت متوقف شود و حرکت آنجا متوقف خواهد شد که انرژی به پایان برسد."  
(با استناد به نظر چارلزسیف در کتاب کشف رمز عالم) از دیدگاه این مقاله :    
چرخه حیات یک کهکشان تا آنجا ادامه دارد که انرژی موجد حرکت عالم به اتمام نرسیده باشد و در اصطلاح آنتروپی بیشینه نشده باشد.اما با اتمام منبع انرژی و زمانیکه آنتروپی بیشینه شده و تعادل در جهان هستی برقرار گردید،حرکت کهکشان ها نیز متوقف می شود.و این نقطه توقف و سکون در هرکجای عالم هستی و در هر زمان سرآغاز فرآیند مرگ کهکشانهاست...!  
زمانیکه چرخش و حرکت یک کهکشان متوقف شود، فرآیند تخریب در مورد این سیستمهای کیهانی آغازمی گردد.و طی فرآیند نابودی یک کهکشان، چیزی متناظر با  همان فرآیند اتولیز و فرآیند میکروبیوم که پس از مرگ در بدن انسان رخ می دهد،آنجا بوقوع می پیوندد و
MB در مقام نابودی و تخریب  یک کهکشان، همان رسالتی را برعهده می گیرد که باکتریهای داخل روده پس از مرگ در مورد انسان!
در زمان مرگ یک کهکشان(یعنی زمانیکه کهکشان متوقف شده و از چرخش بازمی ایستد)،
سیاهچاله مرکزی شروع به یک نوع فعالیت اختصاصی می نماید بدین ترتیب که تدریجاً محیط پیرامون خود را می بلعد و برجرم خود می افزاید.
البته در زمان حیات یک کهکشان نیز همواره مقداری از جرم حاشیه سیاهچاله (ستارگان محیط اطراف سیاهچاله)به داخل  آن درونریزی دارند اما این فرآیند در میزان تثبیت شده و پایدار است اما درهنگام مرگ کهکشانها این وضعیت دچار بی ثباتی شده و تقاضا برای درونریزی به داخل سیاهچاله مرکزی به شکل فزاینده ای گسترش می یابد و به همین علت  MBها از کنترل خارج می شوند و بی ثباتی و ناپایداری ایجاد شده در آنها بدین گونه نمود پیدا می کند که آنها به شکل اعجاب آوری فضای اطراف خود را می بلعند و جرم آنها مرتباً افزایش پیدا می کند.با افزایش جرم MB گرانش آن نیز افزایش پیدا می کند تا آنجا که ترکیبی از جرم و گرانش افزایش یافته MB سبب می گردد تا سرعت گسترش آن(که ما در این مقاله به آن سرعت بلع یا Ingestion Velocity می گوئیم) به گونه ای افزایش پیدا کند که ماوراء تصور و غیرقابل توصیف است درست همانگونه که چگالی و حرارت در لحظه بیگ بنگ غیرقابل توصیف و بیان است...! (ما در طی این مقاله به این نوع گرانش ماوراء تصور و غیرقابل توصیف اصطلاحاًSuper Massive Gravity   می گوئیم!)

GB  و مرگ عالم هستی -        
اما به نظر می رسد که در مرکز عالم هستی – نقطه ای که بیگ بنگ از آنجا آغاز شده است – نیز یک سیاهچاله منحصر به فرد و فوق العاده وجود داشته باشد
!... درطی این مقاله ما این ابرسیاهچاله مادر را بنام "سیاهچاله اعظم – Great Black Hole" می شناسیم و اختصاراً به آن "GB" می گوئیم!


با به پایان رسیدن انرژی(یا اتمام نیروی دشارژ)سراسر کیهان به سکون و ایستائی مبتلا می گردد اما به نظر می رسد که در ژرفای عالم و نقطه آغاز،اثر این توقف قبل از سایر نقاط عالم پدیدار می گردد.
پس می توان تصور کرد که از همان دوره(زمان آغاز سکون در ژرفای کیهان)،
GB از اعماق کیهان فعالیت روبه گسترش خود را آغاز کرده است.به نظر می رسد که با گسترش GB و اتحاد آن با سایر MBها در نقاط جوانتر،روند نابودی کیهان سرعت و شتاب بیشتری می گیرد اما اینکه ما بخواهیم بگوئیم که ایستائی و سکون در جهان هستی دقیقاً از چه زمانی آغاز شده است،شاید امری ناممکن باشد چراکه تمامی اطلاعاتی که ما از سراسر گیتی داریم و درحال تحلیل آن هستیم،سوخته اطلاعاتی مربوط به میلیونها سال قبل است!...    
شجاعانه و فارغ از هرگونه تعصبی باید اعتراف کنیم که ما راجع به جهان جدید(یا وضعیت فعلی عالم هستی)هیچ چیز نمی دانیم...!      
شاید کهکشان ما و بسیاری از کهکشانهای همسایه،هم اینک توسط انبوهی از سیاهچاله های متحد شده و توسعه یافته احاطه شده باشند!!!

اخبارجدید و اخبارقدیمی -        
بیائید فعلاً از بحث کل عالم هستی صرفنظر کنیم و ابتداء ببینیم که آیا فرآیند نابودی(یا همان پدیده قیامت) در کهکشان خود ما آغاز شده است یا خیر!!؟      
اگرچه همه دانشمندان این را قبول ندارند که سرعت نور سرحد سرعتها است،اما دستکم همگیشان متفقاً این را قبول دارند که جابجائی اطلاعات درکل عالم هستی با سرعت نور است.
بنابرین امکان ندارد که آثار برجای مانده از حوادث رخ داده در سرتاسر کائنات به ما برسد پیش از آنکه نور خبرش را به ما نرسانیده باشد!...   
یقیناً هر رخدادی که در سراسر کهکشان ما -راه شیری- به وقوع بپیوندد سالها قبل از اینکه آثارش به ما اصابت کند خبرش بواسطه سرعت نور به ما رسیده است.
شاید بهترین مثالی که بتوانیم برای درک موضوع به آن اشاره کنیم پدیده "رعد و برق" است.اگر ما صدای غرش "رعد" را درحکم آثار برجای مانده از اصابت دو توده ابر به یکدیگر فرض نمائیم،درخشش ایجاد شده یا همان "برق" درحکم خبر این حادثه است که مسلماً چند ثانیه ای زودتر به ما می رسد!
رویدادهای کیهانی نیز چیزی نزدیک به همین مثال است!...بدین مفهوم که ما خیلی پیش تر از آنکه با اثرات یک حادثه کیهانی مواجه شویم،تصاویر مربوط به آنرا می بینیم.   
اما همانطور که در ابتدای مقاله نیز عنوان شد،آیاتی در قرآن هستند که در خصوص پدیده قیامت، این موضوع را رد می نمایند...!  
(سوره احزاب آیه 63 – سوره شوری آیه 17 – سوره محمد آیه 18 – سوره نجم آیه 57 – سوره قمر آیه 1)       
ترجمه فیزیکی این آیات قرآنی به ما می گویند؛
"پدیده ای بنام قیامت وجود دارد که شما پیش از آنکه اخبار و اطلاعاتی را در مورد آن دریافت نمائید،خودش را ملاقات خواهید کرد!"  
اما سوال اینجاست که چطور ممکن است پدیده ای در ابعاد نجومی و کیهانی وجود داشته باشد که خودش زودتر از خبرش به ما برسد!!؟  
در پاسخ باید گفت با توجه به حقایقی که در دایره علم فیزیک قرارداشته و آنچه که در دامنه یافته های بشری موجود است، به نظر می رسد که تنها یکی از 3 دلیل زیر میتوانند جوابی برای این سوال باشند:
1. یا پدیده قیامت از درون آغاز می گردد.(یعنی باید تصور کنیم که مرکز و کانون رخداد قیامت خود
منظومه شمسی است)       
2. یا پدیده قیامت دارای ویژگی خاصی است که از انتشار اخبار مربوط به خودش جلوگیری می کند.(یعنی فرض کنیم که پدیده قیامت،نوری را که حامل خبر آن است محبوس کرده و به دام می اندازد)      
3. یا سرعت توسعه و گسترش پدیده قیامت(سرعت فراگیری قیامت) از سرعت نور بسیاربسیار بیشتر است.
تنها درصورت صحت یکی از سه احتمال فوق می توانیم پدیده قیامت را پدیده ای غیرقابل پیش بینی و ناگهانی تصور نمائیم!
حال به توضیح تک تک این موارد می پردازیم؛

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر